گفتگو با
مادر یکی از
زندانیان
اعتصابی بند
٣۵٠ زندان اوین
از
زندانیان
محبوس در بند 350
که پس از
انتقال به سلول
انفرادی دست
به اعتصاب غذا
زده بودند، با
اینکه اعتصاب
غذایشان را
شکسته و گفته
می شود که به
بند عمومی نیز
منتقل شده
اند، کماکان اطلاع
دقیقی در دست
نیست . آن ها تاکنون
موفق
به برقراری ملاقات
و یا تماس با
خانواده های
خود نشده اند. مجید دری
دانشجوی
محروم از
تحصیل، که از
تیرماه سال
گذشته تاکنون
در زندان اوین
محبوس است یکی
از این
زندانیان است. در
هرانا با منور
هاشمی، مادر
این زندانی
سیاسی به
گفتگوئی
انجام که در
زیر منعکس می
شود.
خانم
هاشمی، از
آخرین وضعیت
فرزندتان
برای ما
بگویید.
تا
جایی که ما
اطلاع داریم،
دیروز که
خانواده ها به
مکان های
مختلف مراجعه
کرده بودند
متوجه شدند که
آن ها را به
بند 350 منتقل
کردند و به ما
قول داده
بودند که
دیروز
ملاقاتی خارج
از برنامه
عادی -چون روز
ملاقات
دوشنبه است-
داشته باشیم.
ما و دیگر
خانواده ها به
اوین مراجعه
کردیم و تا
ظهر هم آن جا
بودیم ولی مثل
اینکه هماهنگی
نشده بود و به
همین دلیل
ملاقات ما منتفی
شد. این در
حالیست که
بعضی خانواده
ها از شهرهای
دورتر آمده
بودند...
شما
در حال حاضر
بیش از 20 روز
است که از
ایشان خبری
ندارید آیا
نگران نیستید
؟
بله
الان بالای 20
روز است،
تقریبا بیست و
دو سه روز است
که ما هیچ
گونه اطلاعی
از مجید
نداریم.
ما
امروز از
مسئولین حتی
خواهش کردیم
که اگر ملاقات
نمی دهند کل
بچه ها یا
لااقل یکی از
بچه ها یک
تماس تلفنی
کوچک در حد یک
یا دو دقیقه
با خانواده ها
داشته باشند.
اما آن ها
گفتند تلفن ها
در حال تعمیر
است و اگر وصل
شد اجازه می
دهیم که تماس
بگیرند وگرنه
قول ملاقات
برای دوشنبه ی
هفته ی آینده
را به ما
دادند و حالا
ما مجبور
هستیم باز تا
دوشنبه
انتظار بکشیم...
آیا
وکیل ایشان هم
در این زمینه
اقدامی انجام داده؟
والا
یکی از وکلای
مجید آقای
اولیایی فرد
هست که درحال
حاضر در همان
بند 350 و هم بندی
موکلش است.
وکیل های دوم
و سوم هم تا
الان
نتوانستیم
خبری دریافت
بکنیم مبنی بر
این که کاری
انجام داده
باشند.
از
وضعیت جسمانی
فرزندتان چه
اطلاعی
دارید؟
از
وضعیتش که
اطلاع دقیقی
نداریم منتها
از خبرهای که
به ما رسیده و
دوستانی که در
جریان بودند
گفتند حالش
خوب است اما
ما تا خودشان
را نبینیم و
صدایشان را
نشنویم واقعا
آرام نمی شویم.
واقعا مشخص
نیست که در چه
حال است...
ازچگونگی
اعتراض مجید و
باقی
دوستانش،
اطلاعی دارید
؟
ببیند
هفته دوم بود
که یک نفر به
نام آقای نوروزی
که معاون
دادستان در
زندان اوین
هستند در زندان
اوین یک جلسه
تقریبا 2 ساعت
و نیمه با
خانواده ها
گذاشتند
ایشان برخورد
خیلی خوبی هم
با خانواده ها
داشتند.
مثل
اینکه بچه ها
برای آزادی
آقای بابک
بردبار شادی
می کنند و شعر
معروف
یاردبستانی
را می خوانند.
آن شب مصادف
با نیمه ی
شعبان بوده و
به خاطر آن
شعر مامورین
زندان می
گویند که
اغتشاش شده و
نظم زندان به
هم خورده و
همین باعث شد
که شانزده-هفده
نفر را به
انفرادی
منتقل کنند...
شعر
را برای آزادی
آقای بردبار
می خواندند ؟
حالا
بچه ها را
ندیدم که
بدانیم جریان
دقیقا چه بوده
اما مثل اینکه
فقط یک شادی
بوده اما همین
هم به مزاج
آقایان خوش
نیامده و چنین
مشکلاتی را
برای بچه
هایمان به
وجود آورده...
این
اعتصاب
تاثیری هم در
وضعیت بچه ها
داشته؟
یکی
از خواسته ی
بچه ها آزادی
اقای بردبار
بود. البته
بیشتر خواسته
ها، داخلی
بوده و مربوط به
شرایط زندان و
برخورد
مسئولین و
زندانبان ها،
وضعیت غذا،
وضعیت تلفن ها
و ملاقات ها
می شده.تا
جایی که من می
دانم بچه ها
صحبت کردند و
با مسئولین به
نتیجه هایی
رسیدند اما ما
هنوز نتوانستیم
هیچ کدام از
آن ها را
ببینیم تا از
جزئیات بیش
تری باخبر
شویم...
حالا
برگردیم به
جریان
بازداشت و
محاکمه ی آقای
دری؛ خانم
هاشمی لطفا
جزئیات
بیشتری در
مورد بازداشت
فرزندتان به
ما بدهید...
ایشان
روز 18 تیر ماه
در منزل دخترم
بازداشت شد. تا
مدتی ما از
ایشان اطلاعی
نداشتیم تا
اینکه فهمیدم
به اوین منتقل
شده بعد از
مدتی دادگاه بدوی
حکم یازده سال
زندان را صادر
کرد که 5 سال از
آن مربوط به
زندان و تبعید
در ایذه بود.
بعد ما روی
این حکم
اعتراض زدیم
تا اینکه در
دادگاه تجدبد
نظر حکم شکسته
شد و به شش سال تقلیل
یافت منتها ما
هنوز به حکم
پنج سال حبس و
تبعید به ایذه
اعتراض داریم
هم و اعتراض
خودمان را به
مسئولین
اعلام کردیم.
مسئله
ی مهم دیگری
که در پرونده
ی مجید بود اتهام
محاربه بوده
که با توجه به
مدارکی که در
پرونده موجود
بود هیچ گونه
دلیل و مدرکی
مبنی بر اینکه
این اتهام را
بزنند نبوده و
حتی ما به طور
شفاهی به
مسئولین
گفتیم و اعلام
کردیم و خود
ایشان هم
نوشتند که ما
هیچ گونه
ارتباطی با هیچ
گروه؛ حزب و
دسته ای خصوصا
سازمان مجاهدین
خلق نداشتیم و
نداریم و این
اتهامی که به
مجید زدند را
ما به هیچ
عنوان قبول
نداریم.
ببینید
در مورد این
اتهام حتی
وکلا که
پرونده را
دیدند هم
گفتند دلیل
خاص و مدرکی
در پرونده
نیست که بر
اساس آن بشود
این اتهام
بزرگ را به یک
نفر منتسب
کرد؛ البته
خود قاضی هم
گفته چون
مدرکی نیست
نیازی به دفاع
هم نیست ولی
در عین
ناباوری 5 سال
به خاطر همین
اتهام، حکم
صادر کردند...
آیا
در پرونده ی
آقای دری مورد
خاصی که حاوی
نقض فاحش حقوق
بشر باشد و
شما و وکلا به
آن معترض
باشید وجود
داشته؟
ببنید
به پسر من سه
اتهام زدند.
دو اتهام اول
را که به
هرکسی که
بازداشت می
شود، می زنند.
ولی اتهام سوم
که محاربه
بود؛ ما اصلا
قبول نداشتیم
و خود ایشان
هم در بازجویی
ها این اتهام
را قبول نکرد
ولی باز در
کمال تاسف
دیدیم چندین
سال فقط به
خاطر همین
موضوع به
ایشان حکم
دادند. خود
مجید هم از
این موضوع خیلی
نگران و
ناراحت است که
چرا چنین
اتهامی زده
شده در صورتی
که هیچ گونه
مدرکی موجود
نیست...
ما
الان شاهد
هستیم که آقای
مجید توکلی را
به زندان
رجایی شهر
منتقل کردند.
ایا این امکان
وجود دارد که
چنین تبعیدی
شامل حال آقای
دری یا دیگر
دوستان هم
شود؟
والا
با این وضعیتی
که پیش آمده
احتمال اینکه
هر چیزی پیش
بیاید وجود
دارد. ما با
مراجعه های
مکرری که داشتیم
و داریم سعی
می کنیم که
چنین اتفاقی
نیفتد الان ما
خودمان خیلی
ناراحت هستیم
که اقای توکلی
را به زندان
رجایی شهر
فرستادند.
مثل
اینکه آقایان
از مصاحبه
هایی که
خانواده ها
انجام می
دادند ناراحت
بودند. آن ها
می گفتند که
چرا این مسائل
بچه هایتان را
به رسانه ها
اطلاع می دهید
و می گفتند با
این کار وضعیت
خودتان سخت تر
می شود و ما
گفتیم
خانواده ها کمتر
مصاحبه کنند؛
شاید شرایط
بهتر
شود...حالا البته
ما باز هم به
مصاحبه
نشستیم!
پیغام
خاصی برای
فرزندتان یا
سایر
زندانیان دارید؟
من
از صمیم قلب
آرزوی آزادی
همه ی
زندانیان به
خصوص
زندانیان
سیاسی از جمله
پسرم و کلا
زندانیانی که
به خاطر فکر و
اندیشه خود در
زندان هستند،
دارم. ان
شاالله که به
زودی زود آزاد
بشوند تا
بتوانند به
آغوش خانواده ی
خود برگردند.
از
مسئولین چه
تقاضایی
دارید؟
از
مسئولین
تقاضا دارم که
در این موارد
خاص یک مقدار
با بچه ها راه
بیایند که
چنین
اتفاقاتی
نیفتد و جو
دوستانه ای
حاکم باشد. در
این مورد خب
تعدادی از
مسئولین با
خانواده ها
بسیار همکاری
کردند و کمک
کردند که این
مشکل حل بشود
ما از آن ها
تشکر می کنیم
امیدواریم که
چنین مسائلی
دیگر پیش
نیاید که
خانواده ها در
این حد نگران
بشوند و ما
بتوانیم در
این وضعیت بچه
های خودمان را
ببینیم و
صدایشان را
بشنویم...
اگر
حرف و یا نکته
ی خاصی هست
بنده در خدمت
شما هستم...
امیدوارم
که تا دوشبه
ما بتوانیم
بچه هایمان را
ببنیم و از
سلامت
کاملشان
مطمئن شویم.
ما
به نمایندگی
از تمامی
خانواده ها از
تمامی کسانی
که طی این
بیست و چند
روز با ما
تماس گرفتند
ائم ار شخصیت
ها و مردم،
بیانیه صادر
کردند و کمک
کردند تا این
مشکل هرچه
زودتر حل شود
سپاسگذاریم.
این حمایت ها
واقعا باعث
دلگرمی
خانواده ها می
شود و شرایط
را کمی قابل
تحمل می کند.